"حکایت عشق"


 

"حکایت عشق"

 

شوق آمدنت بهانه بودن بود

رقص آبی چشمانت تمنای خفتن بود

تمام زمزمه های گاه و بی گاهت دعای رفتن بود

چه گویم از دل خود که شادی ام با تو زیستن بود

به عشق گفتم چشم به راه بمان

ولی درون تو لبریز از شوق پریدن بود

نه هیچ کلامی نه هیچ لبخندی فقط سکوت حاکم بود

در آن زمان که شنیدم قصد تو دل بریدن بود

چگونه فراموش کنم خاطرات تو را

چگونه باور کنم هدیه ات به من دل شکستن بود

هنوز از مستی نگاهت خراب مانده ام

گمانم این بود که تقدیر من به تو پیوستن بود

گسستی دل از من رفتی و رفتی

چه گویم از این عشق که حکایت دل سوختن بود



" تلنگر"

 

شیشه عشق شکست

و تو رفتی بی من

و به شب دل بستی

و به جان من قسم خوردی تو

که به گنجشک دلم

تیر جفا خواهی زد

من به عریانی خود خندیدم

من به تکرار گناه لغزیدم

و فرو افتادم بر سینه خاک

من به خاطر تو از خودم دور شدم

من به خاطر تو با همه جنگیدم

و گمانم این بود

به تو خواهم پیوست

من به رؤیایی که

تو در آن دور نبودی از من

دل بستم

و شمردم روزها ،ثانیه ها

ولی بیداری من

تلخ تر از مردن بود

همه وقت ناله من

لحظه های بی تو بودن بود

خوب میفهمم روزی

من در این خواب و خیال خواهم مرد

و تو همچنان در هوس عشق دگر

به دلم تلنگری خواهی زد

و به من یاد خواهی داد

 فراموشی را

و به من یاد خواهی داد

بی صدا مردن را .





مادر...

 

 

تو راز آفرینش ، تو پرتو خدائی

تو قحطی محبت تو یار باوفائی

تو از دیار عشقی تو مالک بهشتی

تو این همه دوروئی تو پاک ترین سرشتی

تو آیه نجابت تو سوره امیدی

تو روح سبز عشق و به جان من دمیدی

تو پادشاه خوبان ، تو مهر بی زوالی

تو روزای شکستن شکوفه بهاری

گرمی قلب پاکم ، نثار عشق نابت

روشنی و می بینم تو چشمون سیاهت

وقتی واسم می خندی   دنیا با من می خنده

شور و نشاط و شادی راه غم و می بنده





 

۱)بیل ،

 

واژه‏ی زمختی‏ست

 

شاعرانه هم نیست

 

اما ؛

 

به درد می خورد

 

شاید بخواهم غصه هایم را خاک کنم .

 

 

 

 

۲)

نان‏ها که آجر شد

 

دیوارها بالا رفت

 

و نانوایی‏ها کارخانه شدند !

 

حالا ما

 

باگت می خوریم

 

و خوشحالیم ؛

 

که نان‏ها بوی عرق پیشانی نمی دهند !

 


 

و غزل

 

باز دارم خشک و خالی می شوم

خم شدم ، دارم سوالی می شوم

 

در کویری که ندارد آب و رنگ

همدل گل های قالی می شوم

 

اتفاقی عاشقت  گشتم و باز

اتفاقی احتمالی می شوم

 

با تمام سینه ی خشکیده ام

پیش تو باغی  خیالی می شوم

 

تا نمیری در کویرم از عطش

بستر رودی شمالی می شوم

 

بی دروغ و بی کلک ، بی هیچ حرف

سبز سبز از جنس شالی می شوم

 

گرچه که تنهای تنها مانده ام

گرچه که خالی خالی می شوم



وقتی کسی را دوست دارید ، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود .

وقتی کسی را دوست دارید ، در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، حتی با شنیدن صدایش ، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است .

وقتی کسی را دوست دارید ، شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان سنگین ترین غم دنیا ست .

وقتی کسی را دوست دارید ، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوا ر است .

وقتی کسی را دوست دارید ، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید .

وقتی کسی را دوست دارید ، حاضرید برای خوشحالی اش دست به هرکاری بزنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، هر چیزی را که متعلق به اوست ، دوست دارید .

وقتی کسی را دوست دارید ، در مواقعی که به بن بست می رسید ، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید .

وقتی کسی را دوست دارید ، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید .

وقتی کسی را دوست دارید ، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید .

وقتی کسی را دوست دارید ، حاضرید به هرجایی بروید فقط او در کنارتان باشد .

وقتی کسی را دوست دارید ، ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید .

وقتی کسی را دوست دارید ، تحمل سختی ها برایتان آسان و دلخوشی های زندگیتان فراوان می شوند .

وقتی کسی را دوست دارید ، او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود اگرچه در واقع چنین نباشد .

وقتی کسی را دوست دارید ، به همه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوهایتان را آسان  می شمارید .

وقتی کسی را دوست دارید ، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، واژه تنهایی برایتان بی معناست .

وقتی کسی را دوست دارید ، آرزوهایتان آرزوهای اوست .

وقتی کسی را دوست دارید ، در دل زمستان هم احساس بهاری بودن دارید .

به راستی دوست داشتن چه زیباست ،این طور نیست ؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد